جدول جو
جدول جو

معنی ظلم کیش - جستجوی لغت در جدول جو

ظلم کیش
(ظُ)
ستم پیشه:
ز رای روشن و تدبیر ملک پرور اوست
که دادکیشان بیشند وظلم کیشان کم.
سوزنی
لغت نامه دهخدا
ظلم کیش
آن که ستمگری آیین دارد ستم پیشه
تصویری از ظلم کیش
تصویر ظلم کیش
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ظلم پیشه
تصویر ظلم پیشه
ستمگر، ظالم، بیدادگر، جبّار، ستمکار، گرداس، جائر، ستم کیش، جفا پیشه، جان آزار، جایر، جفاجو، جفاگر، دژآگاه، مردم گزا، پر جفا، پر جور، استمگر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ستم کیش
تصویر ستم کیش
ستمگر، ظالم، بیدادگر، جبّار، ستمکار، گرداس، جائر، ظلم پیشه، جفا پیشه، جان آزار، جایر، جفاجو، جفاگر، دژآگاه، مردم گزا، پر جفا، پر جور، استمگر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هم کیش
تصویر هم کیش
دو تن که یک دین و یک مذهب داشته باشند، هم مذهب
فرهنگ فارسی عمید
(ظُ شَ / شِ)
ظالم. ستمکار
لغت نامه دهخدا
(هََ)
دو تن که پیرو یک کیش و یک مذهب باشند:
که بر جندشاپور مهتر تویی
هم آواز و هم کیش و همسر تویی.
فردوسی.
از آن کاو هم آواز و هم کیش توست
گمان بر که قیصر به تن خویش توست.
فردوسی.
بدو گفت خسرو کنون خویش توست
بر آن برنهادم که هم کیش توست.
فردوسی.
که نزد خدایان ما بار نیست
نه هم کیشی ایدر تو را کار چیست ؟
اسدی.
رفت گبری پیش گبری گفت هم کیش توام
گبر گفت ار چون منی پس بر میان زنار کو؟
سنائی
لغت نامه دهخدا
تصویری از ظلم پیشه
تصویر ظلم پیشه
ستم پیشه ظالم ستمکار
فرهنگ لغت هوشیار
دارای همان دین همدین: رفت گبری پیش گیری گفت هم کیش توام گبر گفت ار چون منی پس بر میان زنار کو. (سنائی)
فرهنگ لغت هوشیار
هم آیین، هم دین، هم مذهب
فرهنگ واژه مترادف متضاد
ترکه های نازک و بلند درخت انجیلی که جهت ساختن بندکندو استفاده
فرهنگ گویش مازندرانی